عاقبت
آزاد
رئیس اداره وارد میشه میبینه کارمندش داره جدول حل می کنه .میگه خجالت نمی کشی تو وقت اداری جدول حل می کنی .کارمنده جواب میده چکار کنم این سر وصدای ماشینها که نمی ذاره آدم بخواب .
غضنفرميميره ميره اون دنيا، ازش ميپرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير ميخوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه: نه بابا، گاوه يهو نشست.
مشتری :این کت چنده ؟ فروشنده میگه : 100 هزار تومان مشتری : وای پس اون یکی چنده ؟ فروشنده : وای وای
عروس ميره گل بچينه ، شهرداری ميگیرتش
غضنفر سوار اتوبوس میشه و تو اتوبوس یه دختری رو میبینه و عاشقش میشه وقتی از اتوبوس پیاده میشه شماره اتوبوس رو یاداشت میکنه . دو تا تنبل دراز کشیده بودند یکی شروع می کنه به خمیازه کشیدن .اون یکی میگه داداش تا دهنت بازه این اصغر ما رو هم صدا کن.
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ من مو ضوع خاصی ندارد ضمن تشکر از دیدار شما عزیز میهمان امیدوارم مطالب وبلاگ مورد توجه و استفاده شما قرار بگیرد و از بیان نظرات خود در راستای بهبود آن دریغ نفرمائید. آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|